«به رنگ خاک رونمایی شد»/ تولید مکتوب برای شهدای هویزه ادامه دارد
جمعه 22 ارديبهشت 1402

«به رنگ خاک رونمایی شد»/ تولید مکتوب برای شهدای هویزه ادامه دارد

آیین رونمایی از کتاب «به رنگ خاک» برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی،  اولین نشست مجمع ناشران انقلاب اسلامی جمعه ۲۲اردیبهشت با رونمایی کتاب «به رنگ خاک» به پایان رسید. در این مراسم برادران شهید علم الهدی به همراه افروز مهدیان، نویسنده اثر و فاطمه سلیمانی، مجری کارشناس، حضور داشتند. در آغاز این نشست سید حمید علم‌الهدی، برادر شهید حسین علم‌الهدی گفت: اختلاف سنی من با برادرم تقریبا یک سال بود و کودکی‌مان با هم گذشت. حسین ویژگی‌هایی داشت که در افراد کمی پیدا می‌شد. مثلا بسیار پرتلاش و اجتماعی و شوخ و اهل فکر بود. سید محمد علم الهدی، برادر دیگر شهید نیز بیان کرد: ما اصالتا شوشتری هستیم و پدرمان روحانی بودند و چهل سال در اهواز امام جماعت بودند. ایشان بسیار مبارز بود. سال 42 که امام به قم تبعید شدند، قرار بود امام را اعدام کنند. علمای آن زمان با هم تماس گرفتند و در یک روز مشخص جمع شدند در تهران. من به همراه پدرم به تهران رفتم. این حرکت باعث شد شاه بترسد و امام به ترکیه تبعید شد و باقی ماجرا. حسین در چنین جوی بزرگ شد.

سید محمد علم الهدی ادامه داد: حسین از بچگی نبوغی داشت. دیپلم ریاضی که گرفت، با وجود معدل خوب برای ادامه تحصیل تاریخ را انتخاب کرد و دانشگاه مشهد قبول شد. می‌گفت یکی از دلایل عقب‌ماندگی ما کشورهای جهان سوم این است که تاریخ نمی‌دانیم. آن زمان رهبر انقلاب مقیم مشهد بودند و هفته ای یک بار برای دانشجوها کلاس داشتند. حسین در این کلاس ها فعالانه شرکت می‌کرد. وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اهواز بود و پیشنهادهای بسیاری برای ورود به شورای سپاه داشت. اما او می‌خواست برای ارتقای سطح عقیدتی جوانان برایشان دوره بگذارد. برادر شهید گفت: حسین از ۱۴سالگی در ساواک پرونده داشت که در آن نوشته بود سید حسین علم الهدی جوانی است شرور و ناآرام و جوانان را علیه نظام شاهنشاهی می‌شوراند. او چند بار دستگیر شد.

علم الهدی بیان کرد: آن زمان خفقان بسیاری بود و کسی جرئت زدن حرف‌های سیاسی نداشت. حسین یک بار در گوش من گفت جاءالحق و زهق الباطل و شاه باطل است. سید حمید علم الهدی درباره ماجرای بردن عشایر خدمت حضرت امام گفت: صدام گفته بود می‌خواهم بیایم عرب‌ها را نجات بدهم. حسین به همراه دوستانش تصمیم گرفت همه عشایر را خدمت امام ببرد. من هم همراهشان بودم. امام سخنرانی کردند و یکی دو نفر از سران عشایر صحبت کردند. وقتی برگشتیم مادرمان از حسین پرسید چرا خودت خدمت امام صحبت نکردی؟ حسین گفت چرا قبل از ورود امام خدمت ایشان رسیدم. اما وقتی کار برای رضای خدا باشد چه اهمیتی دارد حرف بزنم؟ برادر دیگر: مادر ما بانویی بسیار شجاع بود. وقتی امام دستگیر شد مادرمان تلگرافی تهیه کردند خطاب به شاه که به ما بگو تو مسلمانی یا نه؟ اگر مسلمانی چرا مرجع تقلید ما را دستگیر کردی؟ اگر مسلمان نیستی بگو تا بدانیم.

در ادامه افروز مهدیان، نویسنده کتاب «به رنگ خاک» صحبت‌هایش را اینطور آغاز کرد: نوشتن از شهدا حتما روزی است و خودم صبر می‌کنم ببینم کدام شهید مرا برای نوشتن انتخاب می‌کند. مهر سال گذشته از طرف انتشارات روایت فتح پیشنهاد نوشتن از این شهید به من داده شد. زحمت جمع‌آوری خاطرات را برادر شهید انجام داده بودند و من قرار بود خاطرات را بازنویسی کنم؛ اما در طول کار فهمیدم این شهید هنوز بسیار جای کار دارد. بنابراین چند جلسه مصاحبه تکمیلی با برادر شهید گرفتم. اما هنوز فکر می‌کنم باز هم حرف‌های نگفته درباره ایشان باقی مانده. مهدیان درباره شخصیت شهید محمدحسین علم الهدی گفت: ما همیشه فکر می‌کنیم شهدا آدمای توپ و خمپاره هستند؛ اما من او را به کاغذ و قلم شناختم. او دغدغه فکر و اندیشه داشت و این قسمت از زندگی‌اش خیلی مغفول مانده. حتی اهل شعر بود و اشعار مولوی را حفظ بود. یکی از آثاری که از ایشان مانده، دلنوشته‌هایشان است که زیر آتش خمپاره می‌نوشت؛ اما متاسفانه بسیاری‌اش با اشغال هویزه از بین رفت.

محمدخانی، مدیر انتشارات روایت فتح در این نشست بیان کرد: رسالت انتشارات روایت فتح تولید آثار مکتوب در زمینه شهدا و انقلاب اسلامی است و در راستای رسیدن به این هدف انتشارات کوشیده از همه شهدا در قالب‌های مختلف مکتوب یاد کند. انتشارات روایت فتح در طول این ۲۶ سال فعالیت ۳۲۰ اثر منتشر کرده است. او با بیان هدف از فعالیت این انتشارات گفت: یکی از اهداف ما نگاه خاص‌تر به شهدای خارج از تهران است. وقتی بررسی کردم، متوجه شدم در انتشارات روایت فتح درباره شهید علم الهدی کتابی نوشته نشده و برایم عجیب بود. واقعه ۱۶ دی انقدر پتانسیل و شهید دارد که ده‌ها فیلم و صدها کتاب می‌توان برایش تولید کرد.

نظر بدهید